من اگر...
من اگر...


من اگریک سنگریزه بودم.......

می گفتم چگونه اینگونه شدم؟؟؟..زمانی من تکه ای از کوه استواری بودم که بر پهن های دشت حکم فرمایی می کردوبا غرور و استواری خویش نظاره گر اطراف خود بودم .

بدنه من جایگاه لانه ی عقاب های تیزچنگ بود،قدم گاه آهوان کوهی بود، جای میخ های دلاور مردان کوه نوردی بود که افتخارشان بالا رفتن از مابود بدنه ما ضربه خور چکش فرهاد بود که می خواست به شیرینش برسد .

بلندای ما شکننده بادهای تندی بود که می خواست دشت ها را با خود ببرد.

کوه پایه ما حفظ کننده آب هایی بود که از آب شدن برف های قله ها در کنار ما دریاچه شده بود تاما با بستر محکم خود حفظ کننده این آب ها باشیم.

روزی هوس کردم از این تنه سنگی بزرگ به نقطه ریزی تبدیل شوم تا بتوانم گستره زمین را بگردم و از میخ بودن خالی تهی شوم آخر ما کوه ها را میخ های زمین می دانند.

شکسته شدم، قل خوردم،به دا خل رودی که کنارم بود خزیدم و به آرزویم رسیدم.

سفری را شروع کردم که در کنارم ماهی های مهاجرقزل آلا دم تکان می دادند که در مسیر برای کرمکی کوچک،خود را به قلاب های ماهیگیری می سپردند.

از هر جاگذر کردم هیچ کس هواسش به من نبود...آخریک سنگریزه چه ارزشی دارد؟؟

تا اینکه اسیر گوشه مرداب شدم، سکون رادوست نداشتم!!کودکی بازیگوش چنگ در آب زد.

قسمت من کف دست او بود،مراپرتاب کرد به خشکی کنار ریگ های دیگر وبی تفاوت از کنارم گذشت که مردی دانا مرا دوباره برداشت و به شاگردانی که اطرافش بودند گفت:آیاشما می توانید این سنگریزه کوچک را تولید کنید؟؟سپس گفت:«شما که هیچ ، تماام دانشمندان دنیا هم نمیتوانند سنگ را خلق کنند!!»

این هدیه خداست که زیر پای شما را سفت کرده استواری بر زمین بخشیده!! پس از کنار هر سنگی که رد می شوید پی به خالق زیبایی آن ببرید و اورا همواره شکر گویید....

نتیجه«تمام مخلوقات خدا اگرچه زیاد باشند برای خود مهم اند زیرا هیچ بشری نمی تواند آن را در آزمایشگاه درست کند حتی اگر یک سنگریزه کوچک باشد!!!»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : فاطمه اناری
تاریخ : شنبه 7 تير 1393
زمان : 19:36


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.