کمک کردن شیطان!!!
کمک کردن شیطان!!!


بسم الله الرحمن الرحيم

روزي پسركي براي نماز صبح خود وضو گرفت وبه سمت مسجدراه افتاد

وشيطان هم مي خواست مانع از رفتن او به مسجد شود براي همين سنگي

سد راه او قرار داد تا او به مسجد نتواند برود پسرك دروسط راه بود  كه بر زمين

افتاد ودر آن كوچه تاريك لباسش گلي شدبراي همين دوباره به خانه برگشت

ولباسش راشست ودوباره به طرف مسجدرفت درراه دوباره بر زمين افتاد ولباسش گلي

شدوباز به سمت خانه برگشت ولباس گلي اش راشست ووضوگرفت وبه سمت مسجدراه

افتاد درراه دوباره همان اتفاق هاي قبلي برايش پيش آمد وبعد از عوض كردن لباسش به

سمت مسجدراه افتاد اين بار ديد پيرمردي بايك چراغ به سمت او مي آيد ناگهان چراغ

خودش را به پسرك دادوبه اوگفت كه چراغ را از او قبول كند پسر قبول نكرد واز پيرمرد

پرسيد:توكه هستي وبراي چه چراغ خودت را به من مي دهي مرد گفت:من شيطان

هستم .پسرتعب كرد مردادامه داد :من مي خواستم مانع از رفتن تو به مسجد شوم

اما تو براي رفتن به مسجد سه بار به خانه رفتي وبرگشتي خدا هم

مارا ميديد ودر بار اول كه به خانه رفتي خدا تمام گنا هان خودت را بخشيد ودر بار دوم

گناهان تمام خانواده ات را بخشيد ودر بار سوم خدا همه ي گناهان فاميل هايت را

بخشيدودر بار چهارم هم من به كمكت آمدم زيرا خدا مي خواست تمام گناهان آدم

هايشهررا ببخشد اما من ديگر نتوانستم ببينم كه كم كم همه ادم ها بخشيده شون براي

همين خودم به كمكت آمدم وسنگي را كه خودم در جلوي راهت گذاشته بودم را برداشتم

وپسر از اين اتفاق خيلي خوشحال بود و دو باره به سمت مسجد راه افتاد.

واين بود حكايت پسرك كه خيلي آموزنده بود حتماوحتما اين داستان را بخوانيد

!!!!!!!!!!!!!!!!.....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : فاطمه اناری
تاریخ : جمعه 9 خرداد 1393
زمان : 13:24


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.